پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
شیخ سامی العسالة

حوزه/ شیخ سامی العساله گفت: سخن گفتن از امام حسین و اهل بیت و عترت پیامبر(ص) مخصوص شیعیان نیست و کسی که این گونه تصور می کند دچار بدفهمی شده است.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، یکی از نکاتی که در نقد اعتقادی و عملکرد گروه های افراطی جهان اسلام مانند وهابیت، سلفیت و جنبش های افراطی و خشونت آمیز تکفیری مانند داعش، القاعده، النصره و غیره مورد غفلت واقع شده این است که دشمنی این گروه ها فقط با شیعیان نیست، بلکه اهل سنت نیز جزء قربانیان آنها و بلکه بزرگ ترین قربانی هستند و اعتقادات و عملکرد این گروه های افراطی به گونه ای است که موجب بدنامی اسلام و مسلمانان در جهان شده است و این در حالی است که برخی از این جنبش ها تلاش دارند خود را به اهل سنت منسوب کنند تا آنها را شریک جنایت های خود بگردانند و از طرفی جنایت های خود را نوعی تقابل مذهبی میان شیعه و سنی جلوه دهند، اما جهان اهل سنت از همان ابتدا از این گروه ها و عملکرد آنها اظهار برائت کرد و نهادهای مختلفی مانند الازهر و سایر علمای اهل سنت با اظهار نظر ها و موضع گیری های مختلف خود، افراطیون و عملکرد آنها به دور از اسلام دانستند.

شیخ دکتر سامی العساله مسئول بازرسی دینی وزارت اوقاف مصر و از دانش آموختگان و علمای الازهر از جمله شخصیت هایی است که با تکیه بر آموخته های اسلامی خود در الازهر و مذهب اهل سنت در گفتگو با شبکه الکوثر ایران به نقد منصفانه اعتقادات و عملکرد وهابیت می پردازد. خبرگزاری حوزه این گفتگو را ترجمه و در اختیار خوانندگان محترم قرار می دهد.

شیخ العساله در این بخش از گفتگو به بررسی علل حمله وهابی ها به بارگاه نورانی امام حسین علیه السلام پرداخته و آن را جنایتی می داند که اهل سنت کاملا با آن مخالفند؛ چراکه اهل سنت دوستدار پیامبر و اهل بیت ایشان به ویژه امام حسین(ع) هستند. شیخ عساله در ادامه جنایت های وهابی ها و همچنین تروریت های داعش را استمرار حرکت خوارج در زمان امام علی(ع) و جنایت های آنها می داند.

 

آیا هنگامی که وهابی ها به حرم امام حسین(ع) حمله کردند، اهل سنت با این جنایت موافق بودند؟

در واقع من باید به این واقعیت اشاره کنم که ما مسلمانان به معنویت نیازداریم؛ چرا که اگر این معنویت نباشد، در خون و تکفیر غرق خواهیم شد و به نظر من درمان بیماری مسلمانان این است که همه به معنویت بازگردند و روی بیاورند.

اما درباره سؤال شما باید در ابتدا بگویم که با حمله وهابی ها به حرم امام حسین(ع)، دایره جنایت های آنها در حمله به مکه و مدینه و تخریب کعبه و مرقد سیدالانبیاء، کامل شد و طبیعی بود که آنها پس از انجام این دو جنایت در مکه و مدینه به مراقد اهل بیت علیهم السلام و اولیاء و عرفا نیز روی بیاورند، چون زمانی که آنها حرمتی برای مکه و خانه کعبه و مدینه و مرقد پیامبر(ص) قائل نباشند، مسلم است که دیگر حرمتی هم برای اهل بیت(ع) و مراقد آنها قائل نخواهند بود و شاید بتوان گفت حمله وهابی ها به مکه و مدینه نیز به عنوان مقدمه ای برای حمله به مراقد اهل بیت(ع) بوده است. خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً»(احزاب، 57)؛ (کسانی که خداوند و پیامبرش را آزار می دهند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت لعنت می کند و برایشان عذابی دردناک فراهم ساخته است).

 گویی وهابی ها مصداق و مخاطب این سخن پیامبر(ص) هستند که فرمود: هرکس اهل بیت مرا بیازارد، مرا آزرده است.

و هیچ آزاری برای پیامبر(ص) همچون حمله به مرقد امام حسین(ع) نیست، زیرا جسارت به امام حسین(ع) پس از شهادت ایشان با جسارت به ایشان در زمان زندگی تفاوتی ندارد و باز گویی وهابی ها مخاطب این حدیث صحیح قدسی هستند که می فرماید: «هرکس با دوست من دشمنی کند، من دشمن او هستم». و این در حالی است که خداوند با هیچ کس حتی با کفار اعلام جنگ نکرده و فرموده هرکس می خواهد ایمان بیاورد و هرکس می خواهد کافر شود و راه اختیار را برای بندگان خود باز گذاشته است مگر دو طایفه که یکی رباخوار است و دیگری کسانی هستند که با دوستان خداوند دشمنی می کنند، چون خداوند ممکن است از حق خویش بگذرد، اما از حق بندگانش نمی گذرد.

در ایجا دوست دارم به واقعیت مهمی اشاره کنم؛ هنگامی که درباره سیدنا حسین صحبت می کنیم، برخی این گونه تصور می کنند که او فقط امام شیعه است و نمی دانند که امام حسین امام تمام مسلمانان شیعه و سنی است. سخن گفتن از امام حسین و اهل بیت و عترت پیامبر مخصوص شیعیان نیست و کسی که این گونه تصور می کند دچار بدفهمی شده است. امام حسین متعلق به تمام مسلمانان است و سید جوانان بهشت است که پیامبر(ص) درباره ایشان فرمود: «حسین از من است و من از او هستم. خداوندا من او را دوست دارم پس تو نیز او و دوستانش را دوست بدار».

در اینجا به یاد شعری از امام ابوالعزائم افتادم که در این شعر درباره حرمت و برکت مرقد امام حسین و نزول فرشتگان الهی در حرم امام حسین(ع) سخن می گوید:

من أم بابك يا حسيــــــــــن ينال

كل القبول يحفه الاقبـــــــال

ای حسین هرکس قصد در خانه تو کند مورد قبول الهی واقع می شود و رحمت خدا او را فرا می گیرد

أنت الحسين وسبط اكمل مرسل

قصد الذليل تحية و وصـــال

تو حسین و فرزند کامل ترین پیامبری و هدف دوستدار فروتن تو، گفتن سلام و رسیدن به وصال توست

حاشا يزورك قاصد يا ســــيدى

الا و يحظى بالصفا و ينــــال

ای آقای من حاشا که کسی عزم کوی تو کند مگر اینکه به صفا و وصال می رسد

جـداه فرعك يرتجى منك القري

أنت الحسين وغيثك هطــال

ای جد من ما از دوستان و فرزندان تو نیز انتظار میهان نوازی و کرامت داریم؛ چرا که تو حسین هستی و باران بخشش تو ریزان و فراوان است

فامــــنح جميع المسلمين تفضلا

يابن البتول لتضرب الامثال

پس ای پسر بتول! بر تمام مسلمانان از روی فضل خود منت بگذار تا همواره بر سر زبان ها باشی و تو را برای سخاوت مثال بزنند

و در جای دیگر همین شاعر درباره اهل بیت(ع) می گوید:

إذا رفعوا الأجفان يوما لحاجة * لهم ربهم بالفضل لبّى بسرعة

اگر روزی برای حاجتی پلک چشمان خودر ا بگردانند/ خدایشان از فضل خود آنها را اجابت می کند

يناديهموا لبيكموا ما شئتموا * يكن لكموا عندي بمحض المبرة

و به آنها ندا می دهد که هرچه خواستید ارزانی شما باد.

 

اهل سنت پاسخ های زیادی به جنایت ها و اعتقادات وهابی ها داده اند

در ادامه پاسخ به سؤال شما باید بگویم پاسخ های زیادی وجود دارد از جمله در کتاب "الصواعق الالهیة فی الرد علی الوهابیة" اثر سلیمان بن عبدالوهاب برادر محمد بن عبدالوهاب، کتاب "الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقة" اثر ابن حجر هیثمی، "الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة" اثر زینی دحلان، کتاب امام یوسف الدجوی علیه وهابیت، کتاب سید عزالدین ماضی ابوالعزائم که دو کتاب علیه وهابیت دارد به نام "ایها القرنیون هلا فقهتم" و "اسلام الصوفیة هو الحل لا اسلام الخوارج" و کتاب کمیته پژوهش های طریقت عزمیه در مصر به نام کتاب "الفتوحات العزمیة فی کشف الوهابیة" و کتاب "موحدون لا قبوریون" و برخی جزوه های کوچک که علیه وهابیت و اعتقادات آنها نوشته شده است و این مخالفت با وهابیت اختصاص به علمای مصر یا کشور خاصی ندارد، بلکه علمای اهل سنت کشورهای مختلف با آنها مخالفت کرده اند و به عنوان مثال هنگامی که برخی سخنان و اعتقادات محمد بن عبدالوهاب به تونس نامه نوشت و اعتقادات خود را به آنها ارائه کرد، علامه محمد المحجوب در کتاب خود به نام "اتحاف اهل الزمان فی اخبار ملوک تونس" که به رساله رحمانیه هم معروف شد به آن پاسخ داد و مخالفت خود را با ابن عبدالوهاب اعلام کرد. وی در این کتاب می گوید:

چنان به ما نامه نوشته ای گویی خود را یاور دین می پنداری و خود را بر حق و شایسته پیروی می دانی و مردم را از تفرقه نهی می کنی و مصداق ین آیه هستی که می فرماید: برخی از مردم چناند که سخن آنها در دنیا تو را شگفت زده می کند و خدا را بر نهفته دل خویش گواه می گیرد در حالی که او سرسخت ترین دشمن تو است. تو گمان می کنی مردم در اسلام بدعت گذاری کرده و به خاطر زیارت قبور و توسل به زیارتگاه های اولیاء در بحران های زندگی، به خداوند خود مشرک شده اند و به خاطر این گمان خود، کشتار مسلمانان و ریختن خون و هتک حرمت آنها را بر خود حلال شمرده اید، اما به خدا سوگند که تو گمراه هستی و دیگران را گمراه کرده ای و دچار سرکشی و طغیان شده ای، چون خون مسلمانان را مباح دانسته و آنها را تهدید می کنی و پیشینیان را تکفیر می کنی و ما تو را با استناد به کتاب خداوند و سنت های پیامبر به خاطر اعمال و رفتارت مانند مبارزه با مسلمانان و ترساندن مردم مکه و دیکر مسلمانان و ایجاد جنگ میان مسلمانان محاکمه می کنیم و به شما اعلام می کنم با این جنایتهای خود آخرت خود را به خاطر متاع بی ارزش دنیا فروخته اید و مسلمانان را دچار تفرقه کرده اید و علیه خدای خود سرکشی کرده و از طاعت او خارج شده اید؛ چراکه خداوند متعال فرمود: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنا(نساء، 94) (اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه به سفر جهاد مى‏ رويد، تحقيق كنيد و به خاطر اينكه سرمايه ناپايدار دنيا و غنايمى به دست آوريد، به كسى كه اظهار صلح و اسلام مى‏ كند نگوييد مسلمان نيستى).

 

- برخی بر این باورند حمله وهابی ها به کربلا، استمرار جنگ یزید بن معاویه با امام حسین است. آیا شما این نظریه را قبول دارید؟

در واقع نمی توان این اتفاقات را جدای از هم دانست و تحلیل کرد. همان طور که می دانید خوارج ابتدا در زمان امام علی(ع) ظهور کردند و شعار معروف خود را سر دادند که ان الحک الا لله و واکنش امام علی نسبت به خوارج و شعار آنها این بود که فرمود: سخن آنها سخن حقی است که مراد از آن باطل است. خوارج پس از امام علی(ع) از بین نرفتند و استمرار یافتند تا اینکه حتی در روزگار خود نیز شاهد حضور آنها هستیم و البته در هر دوره با نام های مختلف ظهور کرده اند و این نام ها نیز هیچ تناسبی با عملکرد و کشتارها و جنایت ها و تکفیر مسلمانان و تخریب شهرها و کشورها توسط آنها ندارد همان طور که امروز نیز می بینیم آنها هرجا که پا گذاشته اند، هیچ شهر و دیار از دست آنها در امان نبوده و همه جا را خراب کرده اند و البته همه می می دانند که تنها هدف خوارج عصر و داعشی ها شیعیان نیستند، بلکه آنها همه مسلمانان شیعه و سنی را می کشند و سر از تن آنها جدا می کنند و تفاوتی میان مذاهب قائل نیستند و البته ما هم میان گروه های مختلف خوارج با نام های مختلفی که دارند تفاوتی قائل نیستیم، چون تمام آنها زیر چتر واحدی به نام خشونت به نام دین قرار دارند و بر همین اساس حمله وهابی ها به کربلا را نیز امتداد حادثه عاشورا و امتداد کشتار اهل بیت پیامبر(ص) توسط خوارج و امتداد جنایت های امویان در واقعه حرّه و حمله آنها به خانه کعبه می دانیم و نمی توانیم این حوادث را جدای از هم ببینیم و تحلیل کنیم.

من در اینجا از تمام مسلمانان جهان می خواهم به مطالعه و بررسی اخلاق اهل بیت(ع) روی بیاورند؛ چراکه جامعه اسلامی معاصر بسیار به این اخلاق نیازمند است و چه خوب است ما به عنوان کسانی اهل بیت پیامبر را دوست داریم، از آنها پیروی کنیم و اخلاق آنها را سرمشق خود قرار دهیم. علاوه بر این مسلمانان را به معنویت دعوت می کنیم تا همه به سوی معنویت بازگردند چون با مکارم اخلاقی و معنویت می توان دل ها را فتح کرد نه با کشتار و خشونت.همچنین از تمام مسئولان اسلامی و مؤسسات و رهبران اسلامی می خواهم به معنویت بازگردند و معنویت را در کشورهای خود زنده کنند تا بتوانند با خشونت و افراطی گری مبارزه کنند و آن را از بین ببرند.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha